پسرافتاب
(وبلاگی برای نسل جوان)خدایا انکه در تنها ترین تنهاییم تنهایم گذاشت تو در تنها ترین تنهایش تنهایش نگذار
شنبه 11 مرداد 1393برچسب:, :: 12:0 :: نويسنده : mohammad
پنج شنبه 18 مرداد 1392برچسب:, :: 1:39 :: نويسنده : mohammad
|
شب آرامی بود می روم در ایوان، تا بپرسم از خود زندگی یعنی چه؟ مادرم سینی چایی در دست گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا لب پاشویه نشست پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد شعر زیبایی خواند و مرا برد، به آرامش زیبای یقین با خودم می گفتم : زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست رود دنیا جاریست زندگی، آبتنی کردن در این رود است وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟ هیچ !!! زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت زندگی درک همین اکنون است زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است، که نخواهد آمد تو نه در دیروزی، و نه در فردایَی ظرف امروز، پر از بودن توست شاید این خنده که امروز، دریغش کردی آخرین فرصت همراهی با، امید است زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک به جا می ماند زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق زندگی، فهم نفهمیدن هاست زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست فرصت بازی این پنجره را دریابیم در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم پرده از ساحت دل برگیریم رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند چای مادر، که مرا گرم نمود نان خواهر، که به ماهی ها داد زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست من دلم می خواهد، قدر این خاطره را ، دریابیم |
سلام دوستان خوبم ممنون که درطول این مدت که من نبودم بانظراتتون منوهمراهی کردین ممنون
طاقت بیار طاقت بیار تووی این روزای انتظار
طاقت بیار طاقت بیار توو سردی شبای تار
طاقت بیارو قلبت رو به دست تنهایی نده
فانوس چشماتو ببخش به این شبای غمزده
روزای خوب رو جا نذار توو سختیای روزگار
بخاطر منم شده طاقت بیار طاقت بیار
زمزمه رسیدن پشت سکوت جاده ها
چندتا قدم مونده فقط بخاطر خدا بیا
خسته ای کوله بارتو روی شونه های من بذار
راه زیادی اومدیم طاقت بیار طاقت بیار
نگو شکستی نگو بریدی منم مثل تو دلم گرفته
باید بمونیم طاقت بیاریم توو روزگاری که غم گرفته
وزیباتراینکه بدانی خودت باعث خنده اش شده ای
رفتی و چشمای خیسم یادگاری از تو مونده .
بی وفایی هام هنوزم منو رو از دلت نرونده؟؟؟
چشم به راه تو میمونم . تا که بر گردی دوباره .
میترسم وقتی که نیستی دلم دل من طاقت نیاره
گفتن لحظه آخر واسه من هنوز سواله
دیدن دوباره تو فقط اون خواب و خیاله
رفتی اما خاطراتت توی قلب من میونه .
هیشکی مثل تو بلد نیست دلم رو بسوزونه
تا وقتی که زنده هستم چشم به راهه تو میمونم .
تو دیگه رفتی که رفتی نمیای پیشم میدونم .
اما هر کجا که هستی منو تو دلت نگه دار .
با چشمای خیس و گریون من میگم خدا نگهدار
دوووووووووووووووووووو ست دارم خدافظ
در این خانه ی متروکه ی ویران را کسی دیگر نمی کوبد
کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم
و من چون شمع می سوزم
و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند
و من گریان و نالانم
و من تنهای تنهایم
درون کلبه ی خاموش خویش اما
کسی حال من غمگین نمی پرسد
و من دریای پر اشکم که طوفانی به دل دارم
درون سینه پر جوش خویش ، اما
کسی حال من تنها نمی پرسد
و من چون تک درخت زرد پاییزم
که هر دم با نسیمی می شود برگی جدا از او
و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند
![]() |
||
عشق اقيانوس وسيعي است که دو ساحل رابه يکديگر پيوند ميدهد
love is wide ocean that joins two shores زندگي بدون عشق بي معني است و خوبي بدون عشق غير ممکن life whithout love is none sense and goodness without love is impossible عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدايي بلند تر خواهد بود love is something silent , but it can be louder than anything when it talks عشق آن است که همه خواسته ها را براي او آرزو کني love is when you find yourself spending every wish on him عشق گلي است که دو باغبان آن را مي پرورانند love is flower that is made to bloom by two gardeners عشق گلي است که در زمين اعتماد مي رويد love is like a flower which blossoms whit trust عشق يعني ترس از دست دادن تو love is afraid of losing you پاسخ عشق است سوال هر چه که باشد no matter what the question is love is the answer وقتي هيچ چيز جز عشق نداشته باشيد آن وقت خواهيد فهميد که عشق براي همه چيز کافيست when you have nothing left but love than for the first time you become aware that love is enough زماني که همه چيز افتاده است عشق آن چيزي است که بر پا مي ماند love is the one thing that still stands when all else has fallen عشق مثل هوايي است که استشمام مي کنيم آن را نمي بينيم اما هميشه احساس و مصرفش مي کنيم و بدون ان خواهيم مرد love is like the air we breathe it may not always be seen, but it is always felt and used and we will die without it |
دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند. کوروش کبیر
خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها -یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را ازآرزوهای دست نیافتنی خالی کن کوروش کبیر
اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید. کوروش کبیر
آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری رسیدن به سهولت است .کوروش کبیر
وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند، نه رفتار و عملکرد شما کوروش کبیر
سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است، نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد .کوروش کبیر
اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید .کورش کبیر
پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری با چند نفر .کوروش کبیر
تنها راهی که به شکست می انجامد، تلاش نکردن است .کوروش کبیر
دشوارترین قدم، همان قدم اول است .کوروش کبیر
عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید .کوروش کبیر
آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد .کورش کبیر
من یاور یقین و عدالتم من زندگی ها خواهم ساخت، من خوشی های بسیار خواهم آورد من ملتم را سربلند ساحت زمین خواهم کرد، زیرا شادمانی او شادمانی من است.کوروش کبیر
شب از مهتاب سر می ره
تمام ماه تو ابه
شبیه عکس یک رویاست
تو خوابیدی جهان خوابه
زمین دور تو می گرده
زمان دست تو افتاده
تماشا کن سکوت تو
عجب عمقی به شب داده
تو خواب انگار طرحی از
گل و مهتاب و لبخندی
شب از جایی شروع می شه
که تو چشماتو می بندی
تو رو اغوش می گیرم
تنم سر ریز رویاشه
جهان قد یه لالایی
توی اغوش من جاشه
تو رو اغوش می گیرم
هوا تاریکتر میشه
خدا از دست های تو
به من نزدیکتر می شه
زمین دور تو می گرده
زمان دست تو افتاده
تماشا کن سکوت تو
عجب عمقی به شب داده
تمام خونه پر میشه
از این تصویر رویایی
تماشا کن،تماشا کن
چه بی رحمانه زیبایی..
کاش در دهکده عشق فراوانی بود
توی بازار صداقت کمی ارزانی یود
کاش اگر گاه کمی لطف به هم میکردیم
مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود
کاش به حرمت دلهای مسافر هر شب
روی شفاف تزین خاطره مهمانی بود
کاش دریا کمی از درد خودش کم می کرد
قرض می داد به ما هرچه پریشانی بود
کاش به تشنگی پونه که پاسخ دادیم
رنگ رفتار من و لحن تو انسانی بود
مثل حافظ که پر از معجزه و الهامست
کاش رنگ شب ما هم کمی عرفانی بود
چه قدر شعر نوشتیم برای باران
غافل از کن دل دیوانه که بارانی بود
کاش سهراب نمی رفت به این زودی ها
دل پر از صحبت این شاعر کاشانی بود
کاش دل ها پر افسانه ی نیما می شد
و به یادش همه شب ماه چراغانی بود
کاش اسم همه دخترکان اینجا
نام گلهای پر از شبنم ایرانی بود
کاش چشمان پر از پرسش مردم کمتر
غرق این زندگی سنگی و سیمانی بود
کاش دنیای دل ما شبی از این شبها
غرق هر چیز که می خواهی و می دانی بود
دل اگر رفت شبی کاش دعایی بکنیم
راز این شعر همین مصرع پایانی بود
نگاش کنم نمی خواستم چشم ازش بر دارم ولی نمی دونم چی شد از حیام بود یا از غرور سریع
سرمو پایین انداختمو به کار خودم مشغول شدم تا اینکه صدام کرد دلم هری ریخت قلبم تند می زد
از دستخطم تعریف کرد زمانی که اون داشت حرف می زد انگار دنیارو بهم داده بودن...................
گوهر خود را نزن بر سنگ هر ناقابلی / صبر کن پیدا شود گوهر شناس قابلی
منو با یه لبخند به ابرها کشوندی با یک قطره اشکت به آتیش
نشوندی مدارا نکردی با دلواپسی هام ندیده گرفتی غم بی کسیمو
با این آرزویی که بی تو محاله یه شب خواب آروم فقط یه خیاله
چقدر حیفه این عشق همین جور هدر شه یکی از منو تو بره دربه در شه
باید صبر کنم با همین جای خالی حالا تو نبودم بگو در چه حالی
مدارا نکردی با دلواپسی هام...........................
محبوبم ،اشکهایت را پاک کن! زیرا عشقی که چشمان ما را گشوده و ما را خادم خویش ساخته، موهبت صبوری و شکیبایی را نیز به ما ارزانی میدارد. اشکهایت را پاک کن و آرام بگیر، زیرا ما با عشق میثاق بستهایم و برای آن عشق است که رنج نداری، تلخی بی نوایی و درد جدایی را تاب میآوریم برای خاطر عشق به من بگو، آن شعله چه نام دارد که در دلم زبانه میکشد، نیرویم را میبلعد و ارادهام را زایل میکند؟
بوسه را دوست دارم نه از هوس
عشق را دوست دارم نه در قفس
تو را دوست دارم تا اخرین نفس
زندگی ۲ نیمه است:
نیمه اول در انتظار
نیمه دوم در حسرته نیمه اول
عشق حادثه است و جدایی قانون
پس حادثه افرین باش و قانون شکن
به او گفتم غمگین ترین ترانه را برایم بخوان
چشمهایش را بست و ارام ارام گریست
زندگی یعنی گذشت به خاطره یکدیگر یعنی ارضای خودخواهی با دیگر خواهی
انسان موجودیست میان دو بینهایت !!
بینهایت پست و حقیر و بینهایت عزیز و مقدس ...
پرواز اعتماد را تجربه کنیم
وگرنه میشکنیم بالهای دوستیمان را
به یکدیگر مهر بورزید اما از مهر بند نسازید بگذارید مهر دریای مواجی باشد در میان دو ساحل روح های شما
انسان ایده آل شمشیر قیصر را در دست .. دل مسیح را در سینه .. با مغز سقراط می اندیشد و با قلب حلاج عشق میورزد
جماعتی که نظر را حرام می دارند
نظر حرام بکردند و خون خلق حلال
عشق نه دادنی است نه گرفتنی,عشق شریک شدنی است
به گل گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من خوشگل تر است..."
به پروانه گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من زیبا تر است..."
به شمع گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من سوزان تر است..."
به عشق گفتم: "آخر تو چیستی؟" گفت: "نگاهی بیش نیستم
دوست دارانه وب پسر آفتاب، چه خبرا ؟
من مدتی در گیر امتحانام بودم دیگه وقت نداشتم بیام اینجا مطلب بزارم ، تو این پست دو تا مطلب گذاشتم باحال .
ولی خودمونیما شما ها هم همیشه به ما لطف دارین ، همیشه با نظراتتون به ما لطف داشتین ، کاش میشد یه طوری جبران کرد این لطف شما رو .
اولین مطلب عنوانش هست : ای عشق تو کیستی ؟
از همه پرسیدن عشق چیست....؟؟؟؟
از کودکی پرسیدن عشق چیست ؟ گفت........بازی
از نوجوانی پرسیدن عشق چیست؟ گفت....... کینه.
ازجوانی پرسیدن عشق چیست ؟ گفت ......... پول وثروت.
از پیری پرسیدن عشق چیست؟ گفت............ عمر
ازگل پرسیدن عشق چیست ؟ گفت .......از من خوشبوتر.
از پروانه پرسیدن عشق چیست ؟گفت.......... از من زیباتر .
از خورشید پرسیدن عشق چیست؟ گفت .......از من سوزانتر.
... ودر آخر از خود عشق پرسیدن ..؟؟؟؟؟
ای عشق تو کیستی ؟؟گفت به خدا قسم نگاهی بیش نیستم.
اگر خوب بود این یکی رو هم بخونید !
این یه شعره :
کاشکی ندونی وقتی که میرم
کاشکی ندونی بی تو میمیرم
مرگ قناری دیدن نداره
گلی که خشکید چیدن نداره
میرم از اینجا وقتی که خوابی
من اهل خشکی تو اهل آبی
این نامه از دختر کویره
وقتی میخونیش که خیلی دیره
میرم از اینجا با پای خسته
با چشمی گریون قلبی شکسته
بغضی هنوزم مونده تو سینه
دوری چه سخته قسمت همینه
همیشه عاشق باشید .
سلام.دوستای خوبم.لطفا برای دیدن عکسا روی ادامه مطلب بروید.حتما ببینید.نظر یادتون نرها
بچه ها دوس دارم گریه کنم
کاش میتونستم همه حرفامو بهتون بگم ولی نمیشه به خدا
فقط یه قسمتی شو میگم....
وقتی که گریم میگیره
یه آسمون بارونیم
اما به کی بگم خدا
من تو دلم زندونیم
راستش این دله تنهای من حرفای زیادی واسه گفتن داره ولی نمیدونه به کی بگه همیشه غصه تنهایی رو می خورم چون هیچ کس نتونسته این دل تنهارو درک کنه و بگم آدمای زیادی دورو ورمن میپلکن ولی هیچ کدوم انصاف ندارن...بی مرامن....
هیچ کس نتونسته گریه های شبانمو درک کنه. من که میخوام به نفر رو دوست داشته باشم و اونم دوسم داشته باشه
نمی خوام بگم بی کسم
ولی من فک کنم اگه آدم گاهی اوقات هیچ کسو نداشته باشه بهتره
چون اون موقع میدونه کسی رو نداره و فک میکنه اگه داشت میتونستن
همه ی غماشونو بخورن ...
چی بگم...
نمیدونم خدا چرا ارزوی منو برآورده نمی کنه شایدم میخواد امتحانم کنه.میدونید پیدا کردن یه دوست تو خیابون یا هر جای دیگه خیلی راحته ولی اگه اون نباشه که تو میخوای خیلی برات سخته یا اگه تو فقط اون دوست داشته باشی بعده چند وقت بودنی که اون کسای دیگم دوست داره خیلی ناراحت میشی...
و سخت تر از همه اینه که دوسش داشته باشی ولی اون باورت نکنه....
چی میشه همه فقط یه نفر رو دوست داشته باشن بعضیا فکر می کنن که سر کار گذاشتن جنس مخالفشون خیلی باحاله ولی اونا دارن کلاه سر خودشون میذارن و با احساسات مردم بازی می کنن.راستی فکر نکنید من تو عشق شکست خوردم فقط میخواستم بفهیمد که ادم فقط یه نفر رو دوست داشته باشه چقد خوبه.همیشه میخوام تو وبلاگ از تنهایی بنویسم ولی میدونم فایده نداره.من تو زندگیة18 سالم یه چیزی رو خوب فهمیدم
اگه آم عشقش پاک باشه چه احساس خوبی به آدم دست میده به نظر من آدم نباید طرفشو به خاطر خوشکلی تیپ و قیافه یا هر چیزه دیگه ای دوست داشته باشه باید فقط اون به خاطر خودش بخواد.میدونی یه تنها از چی غصه میخوره از عاشق نبودنش همیشه منزوی و احساس میکنه که کسی دوستش نداره
ولی من همشو دارم هم دوست و هم یکی بهم میگه عاشقمه ولی کاش...
ولی خوبه که خدارو دارم (این یکی رو دیگه میشه روش حساب کرد)
من دوس داشتم تو این یکی وبم از غم ننویسم ولی انگار غم با سرشت و ذات من عجین شده
خلاصه ببخشید سرتونو درد آوردم
همه اینا گوشه کوچکی از حرفای دلم بود
اگه دوست داشتین نظر بدین اگه دوستم نداشتین من باز شمارو دوست دارم
خب،اول سلام
دیُم اینکه فکر میکنم شما هم مثل من اینو شنیده باشید که خدا بنده هاییش رو که بیشتر دوست داره بیشتر هم مورد امتحان قرار میده پس اونایی که بی هیچ علتی تو زندگی همش سختی میکشید در حالی که هیچ کار خلافی انجام نداده اید خدا رو شکر کنید که اینقدر دوستتون داره.
سیُم ای مطلبی که الان میخوام بذارم جالبه آخه دلم نمیومد براتون نذارم:
سیب سرخ،حوا و گندم و انگور بهانه بود.من لیاقت بهشت را نداشتم.
انگار برای زنده ماندن باید سفر میکردم.هنوز هم در حال سفرم در حال بازگشت.
نمی دانم به خانه ام راهم می دهند یا نه!
خنده های شیطان نگرانم می کنند.
چهام من هر وقت از پستیه آدما و زندگی خسته و دل شکسته میشم اینو با خودم تکرار میکنم:
شاید زندگی آن جشنی نباشد که انتظارش را داشتی اما حالا که به آن دعوت شده ای تا میتوانی زیبایش کن.
پنجم هم تعریفی زیبا از زندگیست:
زندگی،یعنی بازی.سه،دو،یک...سوت داور.....بازی شروع شد...! دویدی،دست و پا زدی،غرق شدی،نجات پیدا کردی، خیانت کردی، دل شکستی،عاشق شدی،بی رحم شدی،مهربان شدی،بچه بودی؛بزرگ شدی،پیرشدی سوت داور_______________بله،بازی تمام شد... زندگی را باختی یا بردی، اگه بردی خوش بحالت اگر هم که باختی،اشکاتو پاک کن همسفر گاهی باید بازی رو باخت، اما اینو یادت باشه باز میشه زندگی رو ساخت.
ششم، همیشه پیروز باشید و نظر یادتون نره.
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان پسر افتاب و آدرس(sun-boy.loxblog.com)لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک مادر سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.